عصر با پسرم چیلینگ بازی کردم و سر میز شام با شوخ طبعی های همیشگی ام همسرم و پسرم را خیلی خنداندم و بعد شام فیلم ادی را که دربارهء اسکی بود نگاه کردیم و با هر پرش از سکوی پرش قلبم توی دهانم آمد. و ازین همه هیجان چیلینگ و شوخی و اسکی خیلی تپش قلب گرفتم.
چیلینگ ,اسکی ,خیلی ,شام ,پرش ,پسرم ,چیلینگ و ,و اسکی ,از سکوی ,سکوی پرش ,قلبم توی
درباره این سایت