محل تبلیغات شما

 

دوباره من و پسرم را مقصر می بیند. صبح زود تا چشم باز می کنم و به او سلام می کنم مواخذه ام می کند. دوباره توی ذهنم با خودم تکرار می کنم شاید واقعا حق با اوست. شاید من واقعا مادر نالایقی ام. دوباره انگیزه های خوبم برای شروع روزم از بین می رود. 

بیدار می شوم می روم دوش بگیرم تا آرام شوم. چهارپایهء کوچک را بر می دارم و زیر دوش می نشینم و در خود فرو می روم. آب آرامم می کنم اما اندوهم را نمی برد. جلوی آینه می ایستم و موهایم را شانه می کنم و نمی توانم به خودم لبخند بزنم. 

به آشپزخانه ام می روم به هوای صبحانه. قهوه تمام شده. یک تخم مرغ و دو قارچ کوچک از یخچال در می آورم و یک نیمرو قارچ خوشمزه درست می کنم و می خورم. حال دیگر به حرف های همسرم فکر نمی کنم. بی خیال دنیا.

آروم در انتهای روز

ذهن درگیر و کلافه اش

شیطنت با استتوسکوپ :)

کنم ,روم ,قارچ ,ام ,نمی ,واقعا ,می کنم ,کنم و ,می روم ,ام می ,نیمرو قارچ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ذهن واژه های کیوان